قرار نیست اتفاق خاصی بیفتد
نه،
هیچ اتفاقی نمیافتد
روزها
همانطور به رود شب میریزند
...
که شبها
به سپیدهی روز ...
نه پردهای به ناگهان کشیده میشود
نه سرانگشت شاخهای
به هوای ماه میجنبد .
و نه تو
از راه میرسی !
قرار نیست اتفاق خاصی بیفتد
مثلن اینکه :
تو با شاخهای گل سرخ در دستهات
از راه برسی و ...
نه ،
عین روز روشن است ،
تو رفتهای بازنگردی
و من
ماندهام پشت این همه کاغذ سیاه
تا هر لحظه
به اتفاق خاصی که قرار نیست بیفتد
فکر کنم!
( رضا کاظمی )